کیس های پزشکی،سبک زندگی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دل نوشته» ثبت شده است

خاک تو سرت بی غیرت

سلام امیدوارم  حالتون خوب باشه،امشب داشتم داخل اینستاگرام چرخی میزدم که یکی از دوستان عزیز و معزز، که ما ارادت خاصی داریم بهش پست جدیدی گذاشت، عکسی متفاوت با تمام عکسایی که جدیدن داخل شبکه های مجازی میبینیم، عکسی رنگی رنگی و با چهره ای شاد و خنده ای از ته دل، با کاپشن زیرش که نوشته بود،  بی خیالم ولی امیدوار چون زندگی خیلی قشنگه و خوش میگذرع، همین کافی بود تا خیلی از دوستان بیان کامنت بذارن واسش و ارادت خودشون رو بهش نشون بدن،عزیزی نوشته بود"  تو این وضعیت که همه عزادارن چطور می تونی چرت و پرت بنویسی "،یکی دیگه نوشته "تو بویی از انسانیت نبردی و همیشه تشنه توجه بودی"،یکی نوشته بود،نا امیدم و اگه بشه می خوام برم، تو هم بیا بریم، پشت سر هم کامنت میومد، خاک تو سرت بی غیرت،، یکی دیگه نوشته بود،، باید موند و ساخت، ایران به تو نیاز داره امثال  تو برن کی اینجا رو آباد میکنه، کامنت ها پشت سر هم میومدن، ملت به جون هم افتاده بودن، تخریب توهین فحش کنایه، انگار دنبال این بودن یکی همچین کاری بکنه تا خودشونو خالی کنن، ما فقط بیننده بودیم،کلن خیلی دوست دارم نظرات بقیه رو بخونم، آدما عقاید مختلفی دارن ولی بدون :

چه به آینده امیدوار باشی چه فکر خودکشی زده بسرت و آدم پوچگرایی شده باشی،

چه دانشجو باشی، چه خانم خونه دار و یا حتی اگه بیکار نشسته گوشه خونه، چه تصمیم گرفته باشی زیبایی های کسشر زندگی رو ببینی یا حتی اگه رخت عزا پوشیدی و می خوای بیای داخل خیابون و اعتراضتو به این وضعیت نشون بدی،چه اهل ماری والکل باشی و یا اهل زید بازی باشی و چشات دنبال ناموس ملت باشه، حتی اگه می خوای بری جلوی مجلس و خودت و آتیش بزنی یا روی تخت دراز کشیدی به دور از هیاهو داری توییتر و بالا پایینی میکنی، می خوام بدونی دوست دارم، می دونم تو هم نمی دونی باید چیکار کنی و چی درسته و چی قرار پیش بیاد، منم مث تو هنوز گیجم و از اتفاقات آبان ماه تو شوکم الانم درد سقوط هواپیما بهش اضافه شده، نمی دونیم چی میشه، میدونم تو هم مث من داری دیوونه میشی، دیگه رد دادی، می خوام بدونی این کاملن طبیعی و انسانیه، نمی خوام بهت بگم چیکار باید بکنی

چون من هم نمی دونم،،، فقط از دور هواتو دارم و بغلت میکنم

سرگردان در این اجتماع

 

۲۴ دی ۹۸ ، ۰۱:۰۲ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Dariush rahdan

دل نوشته ای با زبان م.امید

تو چه دانی که پسِ هر نگهِ ساده ی من....

چه جنونی

چه نیازی، 

چه غمی ست؟  😓 😓 😓 خودت می دونی!!!!!! #(.......)

بی خبری از اشکان دیوونه کنندس #کاروانسرای قدیمی دهدشت بهمن 90............... چقدر زود دیر می شود

۲۶ بهمن ۹۵ ، ۱۷:۲۸ ۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
Dariush rahdan